چهارشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۲

شکست
مثل باد
و من
مثل برگ
شاید سرگردان تر از آن

از پایین افتادن به بالا
از بالا افتادن به پایین
مثل توپ

تکه تکه شدن
از دوباره چسبیدن، شاید هم نچسبیدن.

احساس می کنم
مثل مرگ که آرام آرام می آید
او آرام آرام می رود
یا شاید هم
مثل زندگی که آرام آرام می رود
او آرام آرام می آید

کاوه
13/12/82

هیچ نظری موجود نیست: