یکشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۳

چند وقتی اینجا ننوشتم ! البته اصلی ترین دلیلش یک طرفه بودن تلفنم بود ! این چند وقت اتفاقات عجیبی افتاد. یه تجربه ی جدید و یه کم عجیب !
الان احساس می کنم که از بزرگترین سنگ رودخانه هم ثابت ترم. پرخروش ترین لحظات رودخانه هم نمی تواند مرا تکان دهد. ولی دوست داشتم خودم را به دست جریان رود می سپردم و با او می رفتم. با او می رفتم و به انتهای وسیع آبهای پشت سد می رسیدم...
به آرامشی همراه با نگرانی رسیدم. نگرانی ای که انگار باید باشد. اگر نباشد از لذت این آرامش کاسته می شود. البته مطمئنم یا شاید به خودم اطمینان می دهم که تا یکی دو ماه دیگر این نگرانی از بین خواهد رفت یا خیلی کمرنگ خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: