شاید یک روز سرد زمستانی بود یا چیزی شبیه به آن که من در انزوا، در حالیکه سایهی درختان تنومد کوچه، پشت پنجره این سو و آن سو میرفتند و سوز نسبتا سردی از زیر پرده تن داغ مرا زنده میکرد، دستانم به سمت گیلاس دراز و چشمانم به دود دوخته شده بود. صدای قیژ و قیژ چاپگر میآمد که چند کاغذ را با هم بلعید و یک مشت واژه و حرف درهم و برهم را هر یک روی بخشی از کاغذی چاپ کرد و با شتاب بیرون فرستاد. مانند کتابی که با قیچی به جانش بیفتی و تکه پارهاش کنی و پخش کنی کف زمین و هر بار از آنجا رد میشوی فقط از دور نگاهی به آن واژههای درهم و برهم بیاندازی، بی هیچ تعمقی یا تفکری. مانند نام کتابها که به شکل عمودی از بالا به پایین ردیف شده بودند در کتابخانهی من، انگلیسی و فارسی، بی هیچ تعمقی فقط یک مشت واژه که پخش شده بودند در کتابخانه و انگار میخواستند فرار کنند از آن جلدهای منقش و رنگی.
چند کاغذ سفید برداشتم، میانشان را به خوبی فوت کردم و درون چاپگر گذاشتم. چاپگر اینبار کاغذها را یکی یکی به درون کشید و واژهها را پشت سر هم و مرتب درون خطوط چاپ کرد و بیرون فرستاد. نگاهم را از روی نظم مصنوعی واژههای چاپ شده چرخاندم. هنوز باد میوزید و سایه درختان پشت پنجره به این سو و آن سو میرفتند. انگار دلشان میخواست کنده شوند، مانند واژهها که حس میکردم دلشان نمیخواهد به این نظم مصنوعی تن در دهند؛ انگار میخواهند فرار کنند به این سو و آن سوی کاغذ و سپس بیرون بجهند از چارچوب یکنواخت کاغذها و آزادانه حرکت کنند. مانند من که انگار انتهای بن بستی گرفتار شده باشم، بی هیچ تعمقی یا تفکری که شیرجه بزنم در انتهایشان و از این بن بست لعنتی خلاص شوم. مانند من که انگار پشت این همه ماشین در انتهای کوچهی تاریکی در ولیعصر میان برجهای سر به فلک کشیده گیر افتاده باشم و صدای ممتد بوق و هیاهوی انسانها را به زحمت تاب آورم تا شاید راهی برای فرار پیدا کنم به انتها چارچوب یکنواخت کاغذها و فرار کنم، به بیرون بجهم و آزادانه حرکت کنم.
صدای زنگ خانه میآید، ممتد و تیز.
بله؟
آقا کاوه یه لطفی میکنی.
بله!
این ماشینتو جا به جا کن داداش.
کاوه
بهمن 85
۳ نظر:
اه ! لعنتي! شباهت گيرافتادنت مثل درختاي منظم يا كلمات كنار هم چيده شده ي كتابا عالي بود :*
مي بينم كه قلمت داره گرم
...و گرمتر مي شه كاوه بابا
خيلي جالب بود کاملا از زبان متن مي شه به کلافگي اون لحظه پي برد حرکت سريع جمله ها براي نشان دادن محيط و بعد شباهت خودت با محيط اطرافت بسيار عالي بود .
tazad tuye to chizie ke kheily khube.....
ارسال یک نظر