دوشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۳

صداي تيك تاك ساعت مچي تو از همان بدو تولد در گوشم است
صداي تيك تاك ساعت تو لالايي نخوابيدن هاي من است
صداي تيك تاك ساعت تو همان وسوسه ي به تعويق انداختن مرگ است

دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۳

به گمانم همين كافي
كه ميان اين تلاطم مواج
ميان اين امواج هولناك
ميان اين هياهوي بيمناك
ميان اين چرخش پياپي صورتك‌هاي وهم‌ناك
چشمان تو تنها آرامش من است.

كاوه
13/مرداد

نفس‌هايمان درهم آميخت
حتي از اين فاصله‌ي دور
دستهايت را بر گونه‌هاي خيسم حس كردم
رقص انگشتانت ميان انگشتانم را
لغزش باران را
سر خوردنش بر اندام را
نيستي را
تكرار پياپي هستي را
و تو را.
من آن شب تو را باريدم.

كاوه
17/مرداد

ببار اي باران
مثل داس بر سر گندم زارها
بشتاب اي باد
ميان هول و هراس تاكستان ها
بلرز اي زمين
ترك بردار اي آسمان
كه من هيمن جا آرام
بي هيچ دغدغه‌اي
به او فكر مي‌كنم.

كاوه
18/مرداد

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۳

به سراغ تمام كردن‌ها و نيمه تمام شدن‌ها
به سراغ آغاز كردن‌ها و رها كردن‌ها
به سراغ كنج اتاق
عكس‌ها، آهنگ‌ها، خاطره‌ها و رفقا؛
به سراغ نوشته‌ها و يادگاري‌ها
به سراغ آدم‌ها و شهرت‌ها
به سراغ تو، سايه‌ها و ستاره‌ها
به سراغ . . .
همان بهتر كه كنج ايوان
روي اين صندلي خاك گرفته
بشينم و سيگاري دود كنم.

كاوه
6/مرداد

فقط همين . . .
از آن همه خشم و هياهو
از آن همه جوشش و خروش
از آن همه توحش و جنون
از آن همه داد و بيداد
از آن همه ياد و فرياد . . .

فقط همين كه
من امروز هم زنده‌ام.

كاوه
يك شنبه 11 مرداد
سادگي شعرهايم را
افكار عموديت را
بر بازتاب افق‌هايم،
اضطراب غنچه‌اي يك روزه را
به خنده مي‌گيرم.

كاوه
يك شنبه 11 مرداد